هوالرئوف الرحیم

امشب به معنی واقعی کلمه صاف شدم.

اون رو می خوابوندم این بیدار می شد این رو می خوابوندم اون بیدار می شد.

یعنی نصف شبی جیغ و داد بود که سر جفتشون هوار کردم و اونها هم. رضا هم به ما اضافه شد. یکی می شنید فکر می کرد دعوای خانوادگیه. 

رضوان اومده میگه مامان من دوست دارم. تو هم من رو دوست داری؟ دلم براش سوخت که نگران جایگاهش تو قلبمه. ولی واقعا امشب شب بدی بود. بددددددددددد. بدددددددددددددددددددددددددددددد.








مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها